صفت‌های برای توصیف افراد در زبان انگلیسی

صفت‌های برای توصیف افراد در زبان انگلیسی

استفاده از صفت‌های مناسب برای توصیف افراد در زبان انگلیسی اهمیت زیادی دارد چه بخواهید از کسی تعریف کنید و چه بخواهید انتقاد خود را به شیوه‌ای مؤثر بیان کنید. به‌کارگیری صفات مناسب به شما کمک می‌کند احساسات و افکارتان را به‌درستی منتقل کنید و سطح زبان انگلیسی خود را ارتقا دهید.

اهمیت استفاده از صفت‌های دقیق و متنوع

تصور کنید که کسی به شما تعریفی می‌کند اما به جای استفاده از کلمات متنوع و پیشرفته از واژه‌های کلیشه‌ای و ساده بهره می‌برد. برای مثال اگر کسی به شما بگوید You are agreeable (تو فرد خوشایندی هستی) این جمله شاید دلنشین باشد اما تأثیرگذاری خاصی ندارد. حالا مقایسه کنید با جمله You are delightful (تو فوق‌العاده دوست‌داشتنی هستی).

در زبان انگلیسی هر کلمه دارای معنا و بار احساسی خاصی است که در موقعیت‌های مختلف می‌تواند پیام شما را به شیوه‌ای بهتر انتقال دهد. برای مثال صفت agreeable بیشتر مناسب محیط‌های رسمی مانند محل کار یا روابط حرفه‌ای است اما delightful بیشتر برای روابط دوستانه یا عاشقانه مناسب‌تر است.

اهمیت استفاده از صفت‌های دقیق و متنوع

در این مقاله مجموعه‌ای از صفت‌های پیشرفته و کاربردی را معرفی می‌کنیم که می‌توانید برای توصیف افراد در موقعیت‌های مختلف از آن‌ها استفاده کنید.

صفت‌های مثبت برای توصیف افراد در زبان انگلیسی

توصیف ظاهر و ویژگی‌های فیزیکی

برخی از صفت‌های پیشرفته برای توصیف ظاهر افراد شامل موارد زیر هستند:

  • Chiseled: این واژه معمولاً برای توصیف افرادی استفاده می‌شود که چهره یا اندامی تراش‌خورده و خوش‌فرم دارند. به‌طور مثال در فیلم‌های سینمایی بسیاری از شخصیت‌های قهرمان دارای چهره‌ای chiseled هستند.

His chiseled good looks caught the attention of all the women at the bar.

(چهره‌ی خوش‌فرم و جذاب او توجه همه‌ی زنان در بار را جلب کرد.)

  • Dapper: این صفت معمولاً برای توصیف مردانی به کار می‌رود که لباسی شیک و مرتب پوشیده‌اند و ظاهری آراسته دارند.

Tim got a haircut and is looking rather dapper today.

(تیم موهایش را کوتاه کرده و امروز خیلی شیک به نظر می‌رسد.)

  • Graceful: این واژه به افرادی اطلاق می‌شود که حرکت‌های ظریف و دل‌نشین دارند و در رفتار یا راه رفتنشان نوعی لطافت و زیبایی وجود دارد.

She looked so graceful in that flowy white dress.

(او با آن لباس سفید مواج بسیار ظریف و دل‌فریب به نظر می‌رسید.)

  • Radiant: این کلمه برای افرادی به کار می‌رود که انرژی مثبت از خود ساطع می‌کنند و چهره‌ی درخشانی دارند.

She was known for her radiant demeanor, which seemingly put everyone under a spell.

(او به‌خاطر رفتار درخشانش شناخته می‌شد که به‌نظر می‌رسید همه را مجذوب خود می‌کرد.)

  • Ravishing: اگر کسی زیبایی خیره‌کننده و دلربا داشته باشد این صفت برای توصیف او بسیار مناسب است.

I’ll never forget how ravishing my wife looked on our wedding day.

(هرگز فراموش نمی‌کنم که همسرم در روز عروسی‌مان چقدر خیره‌کننده به نظر می‌رسید.)

توصیف شخصیت افراد

  • Bubbly: افرادی که پرانرژی اجتماعی و سرزنده هستند را می‌توان با این واژه توصیف کرد.

Dawn has a bubbly personality and is always the life of the party.

(دان شخصیتی سرزنده دارد و همیشه مرکز توجه مهمانی‌هاست.)

  • Jovial: این کلمه برای افرادی استفاده می‌شود که خوش‌مشرب بشاش و دوستانه هستند.

His jovial personality was contagious, and soon everyone was in just as friendly a mood.

(شخصیت بشاش و دوستانه‌ی او مسری بود و به‌زودی همه در همان حال و هوا قرار گرفتند.)

  • Quirky: اگر کسی ویژگی‌های غیرمنتظره و عجیب اما جذاب دارد این صفت برای توصیف او بسیار مناسب است.

My brother has always been quirky, so it didn’t surprise me when he appeared in a colorful tuxedo at the party.

(برادرم همیشه رفتارهای خاص و غیرمعمولی داشته پس تعجب نکردم که با یک تاکسیدوی رنگارنگ در مهمانی ظاهر شد.)

  • Vivacious: این واژه برای توصیف افرادی به کار می‌رود که شاد پرانرژی و سرزنده هستند.

His three vivacious daughters always kept him on his toes.

(سه دختر پرجنب‌وجوشش همیشه او را در تکاپو نگه می‌داشتند.)

  • Zesty: این کلمه توصیف‌کننده‌ی افرادی است که جسور پرشور و بااعتمادبه‌نفس هستند.

She became class president in part because of her zesty personality.

(او تا حدی به‌دلیل شخصیت جسور و پرشورش رئیس کلاس شد.)

توصیف مهارت‌ها و هوش افراد

  • Adept: اگر کسی در مهارتی کاملاً ماهر و توانمند باشد این صفت برای او مناسب است.

Mr. Pablo has been running the company for years and is adept at recognizing what issues should be addressed urgently and which ones can wait.

(آقای پابلو سال‌هاست که این شرکت را اداره می‌کند و در تشخیص مسائل ضروری بسیار ماهر است.)

توصیف مهارت‌ها و هوش افراد

  • Astute: این کلمه برای توصیف افرادی که باهوش زیرک و فرصت‌شناس هستند استفاده می‌شود.

He’s an astute businessman and knows exactly what to look for in potential investors.

(او یک تاجر زیرک است و دقیقاً می‌داند که در سرمایه‌گذاران بالقوه به دنبال چه چیزی باشد.)

  • Insightful: این صفت برای افرادی به کار می‌رود که بینش عمیق و دانش وسیعی دارند و می‌توانند تحلیل‌های مفیدی ارائه دهند.

I love listening to my grandma’s stories because she’s so insightful, and I always learn a lot from her.

(دوست دارم به داستان‌های مادربزرگم گوش بدهم زیرا او بسیار باهوش و خردمند است و همیشه چیزهای زیادی از او یاد می‌گیرم.)

صفت‌های منفی برای توصیف افراد

در برخی موارد ممکن است نیاز داشته باشید که یک فرد را با صفات منفی توصیف کنید مثلاً برای نوشتن یک تحلیل شخصیت در یک مقاله یا داستان. در اینجا تعدادی از صفت‌های منفی برای توصیف ظاهر شخصیت و توانایی‌های افراد آورده شده است.

توصیف ظاهر و وضعیت فیزیکی افراد

  • Disheveled: این واژه برای توصیف افرادی به کار می‌رود که ظاهر نامرتب ژولیده و نامنظم دارند.

I knew something was wrong when his usually neat appearance was replaced by a disheveled one.

(فهمیدم که مشکلی وجود دارد وقتی که ظاهر همیشه مرتب او به‌طور ناگهانی ژولیده و نامرتب شد.)

  • Grimy: اگر کسی کثیف و به‌هم‌ریخته به نظر برسد این کلمه برای توصیف او مناسب است.

My toddler returned from his park play date grimy and covered from head to toe in mud.

(فرزند کوچکم از بازی در پارک برگشت و از سر تا پا کثیف و گلی بود.)

  • Scrawny: این صفت برای افرادی به کار می‌رود که بسیار لاغر نحیف و ضعیف به نظر می‌رسند.

I told Jeff that when I was thirteen, I was scrawny too, and I didn’t get muscles until I had been working out for three years straight!

(به جف گفتم که وقتی سیزده سالم بود من هم خیلی نحیف بودم و تا سه سال تمرین نکردم هیچ عضله‌ای نداشتم!)

توصیف شخصیت افراد

  • Bitter: افرادی که کینه‌جو عصبانی و بدبین هستند می‌توان با این کلمه توصیف کرد.

The runner-up was bitter when I won first place, but I was friendly toward him either way.

(نفر دوم وقتی که من مقام اول را گرفتم تلخ و ناراحت شد اما من همچنان با او دوستانه رفتار کردم.)

  • Brash: این صفت برای افرادی استفاده می‌شود که بیش‌ازحد پرخاشگر و متکبر هستند.

His brash personality was really hard to get used to, so I had to transfer to another department.

(شخصیت بی‌پروا و گستاخ او واقعاً برای من غیرقابل‌تحمل بود بنابراین مجبور شدم به بخش دیگری منتقل شوم.)

  • Tactless: اگر کسی بی‌نزاکت بی‌ملاحظه و ناتوان در درک احساسات دیگران باشد این واژه مناسب توصیف او است.

I can’t believe she said that; she’s so tactless.

(باورم نمی‌شود که چنین حرفی زد؛ او واقعاً بی‌نزاکت است.)

توصیف توانایی‌ها و هوش افراد

  • Dense: این واژه برای افرادی به کار می‌رود که کندذهن کندفهم و ناتوان در درک سریع مسائل هستند.

Failing the test three times had me wondering if I was dense.

(بعد از سه بار رد شدن در امتحان از خودم پرسیدم که آیا من کندذهن هستم؟)

  • Dogmatic: اگر کسی به عقاید خود بیش‌ازحد پایبند باشد و حاضر به شنیدن نظرات دیگران نباشد این واژه مناسب او است.

The professor was too dogmatic for my liking, so I had to drop out of that class and find a more suitable one.

(استاد بیش‌ازحد متعصب بود بنابراین مجبور شدم از آن کلاس انصراف دهم و کلاسی مناسب‌تر پیدا کنم.)

  • Gullible: این کلمه برای افرادی استفاده می‌شود که بسیار ساده‌لوح و زودباور هستند.

I’m quite gullible, so I fall for all of my brother’s tricks.

(من خیلی زودباور هستم به همین دلیل همیشه فریب شوخی‌های برادرم را می‌خورم.)

جمع‌بندی

استفاده از صفت‌های دقیق و متنوع به شما کمک می‌کند که ارتباطات قوی‌تر و جذاب‌تری برقرار کنید. به‌جای استفاده از کلمات کلیشه‌ای می‌توانید با انتخاب صفات پیشرفته و تأثیرگذار سطح مکالمات و نوشته‌های خود را ارتقا دهید. پس دفعه بعدی که خواستید توصیف افراد در زبان انگلیسی را انجام دهید یا درباره‌ی شخصی صحبت کنید از این صفت‌های کاربردی و منحصر‌به‌فرد بهره ببرید.

تیم تولید محتوا
تیم تولید محتوا نویسنده مطلب

نظر شما راجب این مطلب